اول: در فضایل خاصه آن حضرت جامعیت آن است نسبت به سایر اعمال، بدانکه خداوند حکیم علیم از روی حکمت و مصلحت تکلیف نموده است [بندگان] را به اعمال مخصوصه از واجبات و مندوبات، که هر یک را در حصول قرب آثاری است مخصوصه، مانند غذای ابدان از حیثیت طعم و خواص، و هر یک ثمره دیگری را ندارد، و از این جهت بعضی از فضلا گفته اند که: شخص نباید اقتصار کند بر افضل عبادات مستحبی، زیرا که خصوصیات دیگر از او فوت می شود.
ولی این عمل زیارت، جامع خواص جمیع عبادات است از واجبه و مندوبه، قولیه است و فعلیه، بدنیه و قلبیه، هر چند مسقط واجبات نمی شود به جهت مصالحی که محل ذکر نیست، و بیان مطالب آن است که افضل اعمال نماز است که عمود دین است، و به زیارت حاصل می شود از دو جهت:
اول اینکه مشتمل است بر نماز در نزد قبر آن سرور، که ثواب آن مضاعف است به غیر نهایت. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 83)
دوم اینکه هفتاد هزار ملک در نزد آن قبر شریف مشغول نمازند که ثواب نماز هر یک معادل است با نماز هزار هزار نفر بنی آدم، چنانکه در اختیار است، و ثواب آن همه به جهت زوار است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 56)
و اما زکات، پس در هر زیارتی ثواب هزار زکات قبول شده است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 18)
و اما حج، که افضل اعمال است حتی نماز، زیرا که در آن نماز هم هست، پس هر زیارت معادل عمره است با یک حج، یا دو، یا ده، یا بیست، یا بیست و دو، یا هشتاد، یا صد، یا صد هزار، یا وضع هر قدمی حجی و رفعش عمره، چنانکه در روایات است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 28، حدیث 45)
و در خبر بشیر دهان است در فضل زیارت عرفه، که چون شخص غسل کند در کنار فرات، و روانه شود به سوی قبر شریف و عارف به حق آن جناب باشد، پس به هر قدمی که برمی دارد و می گذارد صد حج قبول و صد عمره مقبول خواهد داشت. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 87)
و در بعضی از روایات است یک حج با پیغمبر خدا، یا دو، یا ده، یا سی، یا پنجاه، یا صد، و در بعضی ثواب حج خود رسول خدا، چنانکه در روایت سابقه از عایشه، هر آخرش مذکور است که ثواب نود حج از حجهای پیغمبر خدا با عمره اش بر او می دهند. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 35)
و این اختلافات به حسب مراتب زوّار است، از جهت قوت ایمانشان، و درجات معرفتشان به حق ائمه هدی، خصوصاً سیدالشهداء علیه السلام، و مقدار به قینشان به فضیلت آن حضرت، و خصایص او، که از آن است خصوصیت قول جدش: «و أنا من حسین» : [من نیز از حسینم]. و از فروع آن است اینکه زیارت او معادل با حج پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلم است، و شاید جهتش آن باشد که چون زایر از روی شوق و محبت آن سرور، و محبت حضرت
پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به سوی زیارت رود، پس بیت الله حقیقی را زیارت نموده است، به قلبی که مناسب است با قلب پیغمبر خدا در محبت و ارتباط، پس چون حاضر شود نزد قبر او، یا از دور قلب خود را متوجه آن حضرت نماید، و زیارت کند با دل شکسته، پس گویا به قلب پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم توجه نموده است به آن حضرت، و چون شنیدی که پیغمبر خدا بر آن حضرت رقت نمود در وقتی که به پشت آن سرور سوار شد در حال سجود، که او را از پشت به زیر نیاورد، بلکه صبر کرد تا خود به زیر آید. (بحارالانوار جلد 43، صفحه 283)
پس اگر تصور نمائی در وقت زیارتش که آن حضرت از ضربت نیزه صالح بن وهب به زمین افتاد، (بحارالانوار، جلد 45، صفحه 55)
و جبران قلب او را نمائی به سلام، پس آن مانند آن است که پیغمبر خدا، قصد او را نموده باشد و چون آن سرور افضل است از بیت الله، نود مقابل به جهت سری که بر ما معلوم نیست، از این جهت ثواب نود حج پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خواهد داشت.
و اما صدقه، پس زیارت آن حضرت ثواب هزار صدقه مقبول دارد به مقتضای روایت صحیحه. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 18)
و اما روزه پس در زیارت ثواب هزار روزه داراست. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 18)
و اما اعانت در سبیل الله، پس در زیارت، ثواب هزار شهید است از شهدای بدر (بحارالانوار، جلد 98،صفحه های 37 و 104)
بلکه در خودش شهید محشور خواهد شد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه های 37 و 104)
و اما عتق، پس در زیارت، ثواب آزاد کردن هزار بنده است در راه خدا. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 43)
اگر پیاده باشد به هر قدمی که بردارد یا بگذارد، ثواب آزاد کردن یک بنده از اولاد اسماعیل خواهد داشت به مقتضای اخبار. (بحارالانوار جلد 98، صفحه 36)
و اما ذکر و تسبیح، پس خداوند خلق می کند از عرق زوار هفتاد هزار ملک که تسبیح و تقدیس خدا کنند، (مستدرک الوسائل ، جلد 2، صفحه 204)
و در آن است ثواب ذاکران خدا از ملائکه مقربین.
و اما صله رحم و احسان به مؤمنین، پس در زیارت صله رسول خدا است که والد حقیقی است و احسان است به آن
حضرت و به حضرت علی علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام و حضرت حسن علیه السلام و حضرت حسین علیه السلام. (بحارالانوار، جلد 45، صفحه 207)
و اما اطعام ایتام و مساکین، پس زیارت او به منزله آب دادن است به تشنگان اهل بیتش، و اطعام است به ایشان، و اما زیارت مؤمنین و اکرام ایشان، پس زیارت آن حضرت زیارت سید مؤمنین است، و موجب اکرام و تعظیم است.
و اما قرض الحسنه، پس قرض دادن به مؤمن مضطر قرض دادن به خدا است، پس چگونه است قرض دادن به امام مؤمنین که مضطر و غریب وطن بوده، و همه خلق از او گرفتند، حتی اینکه جسد شریفش را در بیابان انداختند، و کسی نزد او نمی رفت، پس هرگاه تو قصد او نمائی و به زیارتش روی، البته قرض بزرگی است برخدا، که نمی دانم ثوابش را چند برابر خواهد داد، کریمی که وعده کرده است به کسانی که به او قرض الحسنه بدهند.
و اما عیادت مریض که اگر کسی آن را ترک کند خداوند در محشر او را عتاب نماید که ای چرا به عیادت بنده من نیامد ی در وقتی که مریض شدم؟ (بحارالانوار، جلد 78، صفحه 219)
پس زیارت آن حضرت چون تأمل کنی عیادت است نه از برای بیمار به تب، یا دردسر، بلکه آن عیادت مجروح عطشان، و مکروب لهفان، بلکه عیادت مقطع الاعضاء، و مرضض الاعضاء است، چنانکه منقول است که حضرت زهرا علیها السلام را در خواب دیدند که به این مضمون نوحه می نمود: ای دو چشم اشک بریزید و جاری باشید و خشک نشوید از برای میتی که در زمین کربلا سینه اش را خرد نمودند، (بحارالانوار، جلد 45، صفحه 227)
پس چون به قصد زیارتش روی، قصد عیادتش نما که به ثواب پرستاری مریض و عبادت فائز شوی.
و اما تجهیز مؤمن به خصوص مؤمن غریب، که تجهیز او فضیلتش بی منتها است، پس زیارت آن حضرت در حکم تشییع جنازه آن سرور، و تغسیل و تکفین آن بدن مطهر است، و دفن آن جسد انور در قلب خود به اعتبار توجه قلبی به آن قبر شریف .
و اما ادخال سرور در قلب مؤمنین که از افضل اعمال است و سبب نجات از اهوال است، (بحارالانوار، جلد 71، صفحه 290)
پس در فضل زیارت وارد است که اگر می دانست زائر، که چه سروری داخل می شود بر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و امیر المؤمنین علیه السلام و فاطمه زهرا سلام الله علیها و ائمه هدی علیهم السلام و جمیع شهداء و چه قدر در حق او دعا خواهند کرد، و چه ثوابها در دنیا و آخرت به جهت او مقرر می شود، هر آینه دوست می داشت که همیشه خانه خود را در آن جا قرار دهد، یا اینکه هرگز در خانه خود نماند. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 14، حدیث 15)
دوم : در فضائل زائرین آن حضرت
در فضائلی که از برای زائر است به حسب حالات، و آن شانزده فضیلت است:
یکی: در حالت نیت رفتن به زیارت، چنانکه از حضرت صادق علیه السلام مروی است که خداوند را ملائکه ای است که موکلند به قبر امام حسین علیه السلام پس چون کسی قصد زیارت آن مظلوم نماید خداوند گناهان او را به ایشان می دهد، پس چون یک گام برداشت همه آن گناهان را محو کنند، پس به گام دوم حسنات او را مضاعف نمایند، و همچنین در گام سوم و چهارم، و هکذا تا اینکه بهشت او را واجب شود، و چون بعد از نیت غسل کند ندا دهد او را خاتم انبیاء که: ای مهمان خدا بشارت باد تو را که رفیق من خواهی بود در بهشت، و ندا کند او را حضرت علی علیه السلام که: من ضامنم که حاجات شما روا شود، و از راست و چپ او باشند تا مراجعت نماید. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 64)
سوم: هر گاه چیزی صرف نماید در مهیا کردن اسباب زیارت، پس به هر درهمی به قدر کوه احد حسنات به او دهند، و اضعاف او را به او رد کنند، و بلاها از او دفع شود، و در روایت ابن سنان است که به هر درهم به او دهند هزار، هزار و هزار تا ده مرتبه، و رضای خدا و دعای پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و امیر المؤمنین و ائمه هدی علیهم السلام از برای او بهتر است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 50، حدیث های 1و 2)
چهارم: چون از منزلش بیرون آمد ششصد ملک از شش جهت به مشایعت او آیند. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 68)
پنجم: چون به راه افتد بر هر چه قدم گذارد در حقش دعا کند. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 15) و به هر گامی هزار حسنه برایش نوشته شود (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 142) و اگر در کشتی شود و کشتی مضطرب گردد ندا رسد خوش به حال شما که بهشت از برای شما است (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 36) و اگر سوار باشد پس به هر گامی که مرکوبش بردارد هزار حسنه از برایش نوشته می شود. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 25)
ششم: هرگاه آفتاب بر او تابد گناهانش را تمام کند چنانکه آتش هیزم می خورد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 15)
هفتم: هر گاه از شدت گرما یا حرکت عرق کند، پس در مزار کبیر مروی است که به هر عرقی هفتاد هزار ملک خلق می شود که از برای زوار آن حضرت استغفار می نمایند تا روز قیامت.
هشتم: چون از فرات غسل کند به جهت زیارت بریزد گناهان ایشان، و ندا کند ایشان را خاتم انبیاء که: بشارت باد شما را که رفیق من خواهید بود در بهشت، و امیرالمؤمنین علیه السلام گوید که: من ضامن قضاء حوائج و رفع بلا از شما هستم در دنیا و آخرت چنانکه گذشت.
نهم: چون به راه افتد بعد از غسل بنویسد خدا از برایش به هر قدمی که بردارد یا بگذارد صد حج مقبول، و صد عمره مقبوله، و صد عمره مقبوله، و صد جهاد که در پیش روی پیغمبر خدا کرده باشد با بدترین دشمنان او. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 78)
دهم: چون نزدیک کربلا رسد جند صنف از ملائکه به استقبال او آیند، که از آن جمله چهار هزار ملکند که به یاری آن حضرت آمدند در روز عاشوراء، و مأمور شدند که در همان زمین بمانند، و از آن جمله هفتاد هزار ملک، و غیر آن که در عنوان ملائکه مذکور شود. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه های 61 ـ 62)
یازدهم: چون زیارت کند حضرت را نظر کند به او آن جناب، پس دعا کند در حقش، و خواهش نماید از پدر و جدش که از برای او طلب مغفرت نمایند (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 64) پس ملائکه از برایش دعا کنند و همه انبیاء و مرسلین، و نوشته شود از برایش ثواب جمیع عبادات، چنانکه گذشت، و مصافحه کنند با او ملائکه، و مهری بر صورتش زنند از نور عرش که این است زائر قبر حسین علیه السلام فزند خاتم انبیاء و سید شهداء علیه السلام. (بحارالانوار، جلد 45، صفحه 179)
دوازدهم: چون خواهد مراجعت نماید به وطنش متابعت کنند او را چند صنف از ملائکه خصوصاً جبرئیل، و میکائیل و اسرافیل، و همان چهار هزار ملک، و هفتاد هزار که گذشت، و بالخصوص دو ملک به نزد او آیند، و به او گویند: ای ولی خدا آمرزیده شدی و تو از حزب خدا و رسول صلی الله علیه و آله وسلم و اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هستی، والله که آتش را به چشم نخواهی دید و تو را نخواهند خورد، و منادی ندا کند که: خوشا به حال تو که بهشت از برای تو است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 24)
سیزدهم: هر گاه وفات نماید بعد از زیارت الی یک سال یا دو سال، آن ملائکه بر جنازه اش حاضر شوند، و از برایش طلب مغفرت نمایند، (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 15) و حضرت امام حسین علیه السلام او را زیارت کند در حال موت یا در شب اول قبر. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 16).
پس ای کسانی که در قبر غریب و تنها خواهید بود، و به وحشت آن مبتلا خواهید شد، و کسی به زیارت شما نخواهد آمد، که با شما مواجهه نماید، بلکه اگر کسی به زیارت شما بیاید، نزدیک قبر شما خواهد ایستاد به فاصله دو زراع خاک و گل، پس هر گاه زیارت کنی امام حسین علیه السلام را، البته آن حضرت در آن حال به زیارت تو آید به طریق مواجهه، و بر تو سلام خواهد کرد، پس آیا دیگر وحشتی و خوفی از برای تو باقی خواهند ماند؟ و هر چند بیشتر زیارت کرده باشی، و شوقت به او زیاده باشد او هم مکرر به زیارت تو خواهد آمد، و تو را انس خواهد داد.
چهاردهم: هر گاه زائر در بین راه بمیرد، پس در خبر است از حضرت صادق علیه السلام که ملائکه در تشییع جنازه او حاضر می شوند، و کفن و هنوط از بهشت از برای او می آورند، و بر او نماز می گذارند، و از ریحان بهشت در زیر او فرش می کنند، و زمین از اطراف او در قبر گشاده می شود از هر سمت به قدر سه میل، و دری از بهشت به سوی قبرش می گشایند که از روح و ریحان آن بر او داخل می شود تا روز قیامت. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 78)
پانزدهم: هر گاه در بین راه به او اذیتی رسد از حبس یا ضرب، پس در خبر است از حضرت صادق علیه السلام که به
عوض هر روزی که حبس شود، یا غمی به او رسد، فرحی در قیامت به او خواهد رسید، راوی عرض کرد که اگر بعد از حبس او را بزنند به جهت قصد زیارت؟ فرمود: به عوض هر زدنی یک حوری به او دهند، و به عوض هر دردی هزار هزار حسنه به او داده شود و هزار هزار گناه از او محو گردد، و هزار هزار درجه از برایش بلند شود، و از کسانی باشد که در قیامت هم هم صحبت با پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خدا باشند تا مردم از حساب فارغ شوند، و حمله عرش با او مصافحه نمایند، و به او گویند: هر حاجت که می خواهی بخواه، و ضارب او را بیاورند به مقام حساب، و بدون سؤال و جواب بازوی او را بگیرند و ببرند به نزد ملکی، پس شربتی از حمیم جهنم و شربتی از غسلین به او دهند، و او را بر کوههای آتش مقام دهند، به او گویند بچش آنچه را از برای خود مهیا کردی به دست خود، که مهمان خدا و رسول را زدی، و اذیت نمودی، پس آن مضروب را نزد جهنم آورند، و بگویند نظر نما و ببین زنده خود را، و آن چه به او رسیده است از عذاب الهی، آیا سینه ات شفا یافت، و به قصاص خود رسیدی؟ می گوید: حمد خدا را. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 79)
شانزدهم: هرگاه در راه زیارت کشته شود، پس در حدیث حضرت صادق علیه السلام مروی است، که فرمود به اول قطره ای که از خونش ریخته شود جمیع گناهانش آمرزیده شود، و ملائکه طینت اصلیه [او را می شویند] تا اینکه پاک شود مانند طینت انبیاء، از آن چه با او مخلوط بوده است از طینت کفار، و قلب او را بشویند تا اینکه منشرح گردد، و مملو شود از ایمان، و ملاقات نماید خدا را پاک و پاکیزه، از جمیع معاصی و صفات رذیله، و شفاعت او را قبول نمایند در حق اهل بیتش، و هزار نفر از برادرانش، و ملائکه با جبرئیل و ملک الموت بر او نماز کنند، و کفن و حنوط او را از بهشت بیاورند، و قبر او را وسیع نمایند، و چراغها در قبرش روشن کنند، و دری از بهشت به سوی او گشایند، و ملائکه تحفه ها از بهشت به جهت او بیاورند، و بعد از هیجده روز او را به حظیره قدس بالا برند، پس با اولیاء خدا باشد تا نفخه صور او را دریابد، و بعد از نفخه دوم از قبر بیرون آید، پس اول کسی که با او مصافحه کند پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خدا باشد و امیر المؤمنین علیه السلام و اوصیاء و بشارتش دهند، و بگویند: با ما باش، پس او را بر حوض بدارند، پس آب بیاشامد، و به هر که بخواهد بدهد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 79)
سوم: زیارت آن حضرت، موجب آمرزش گناهان
جهت سوم: آن که زیارت آن حضرت خالص می کند شخص را از گناه، خالص کردن مخصوصی، که از آن تعبیر شده است در قریب به چهل حدیث صحیح، به این مضمون که خداوند می آمرزد گناهان گذشته و آینده او را (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 21ـ 28)، و در احادیث دیگر است که می شود مانند روزی که از مادر متولد شده (بحارالانوار، جلد98 صفحه 20)، یا مثل جامه چرکی که آن را بشویند و پاک کنند (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 19)، و عجب آن است که در خبر است که این مطلب به همان گام اول حاصل می شود، و بعد به گامهای دیگر مقدس و مصفا می شود تا اینکه به مرتبه لیاقت مناجات الهی می رسد، که خداوند به او می گوید، ای بنده من سؤال نما تا عطا کنم
(بحارالانوار، جلد 98، صفحه 24)، و در روایتی ملکی به نزد او می آید بعد از نماز زیارت، و می گوید: خاتم انبیاء به تو سلام رسانید و می فرماید: گناهان گذشته تو آمرزیده شد، پس عملت را از سر گیر. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 27).
چهارم: شفاعت زوّار در حق دیگران
جهت چهارم: اینکه سبب خلاص دیگران هم می شود، چنانکه سیف تمار از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که شفاعت زائر قبول می شود در حق صد نفر که همه مستحق جهنم شده باشند (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 77)، و در اخبار دیگر است که به ایشان می گویند: هر کس را بخواهید دست او را بگیرید و داخل بهشت نمائید. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 27)
پنجم : ثواب دائمی
جهت پنجم: هر عملی منقطع می شود هر چند ثوابش بماند مگر زیارت امام حسین علیه السلام که خودش منقطع نخواهد شد تا روز قیامت، چنانکه صفوان از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده است که چون شخص به زیارت امام حسین علیه السلام بیرون رود، هفتاد هزار ملک از اطرافش به مشایعت آیند و همراه او باشند، پس چون زیارت نمود آن حضرت را، منادی ندا کند که آمرزیده شدی پس عملت را از سر گیر، و چون مراجعت نماید مشایعت کنند او را تا منزل، پس او را وداع کنند، و بعد همیشه به زیارت او آیند، تا وفات کند، آن گاه هر روز به زیارت امام حسین علیه السلام روند، ثوابش از برای آن شخص باشد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 68)
ششم : رسیدن به محالات
جهت ششم: اینکه شخص از آن می رسد به چیزی که مستحیل است وقوع آن از شخص، که حج با پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خداست، چنانکه در روایات بسیار است، که از آن جمله است روایت موسی بن قاسم حضرمی که گفت: چون حضرت صادق علیه السلام در اول خلافت منصور لعنة الله علیه به نجف آمد، فرمود: ای موسی برو به نزد شاهراه پس نظر کن شخصی از جانب قادسیه می آید، به او بگو که در اینجا یکی از اولاد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تو را می طلبد، و او را همراه خود به نزد من آور، گفت: پس رفتم و ایستادم بر سر راه در گرمای سختی، و منتظر شدم تا اینکه خسته شدم، و نزدیک بود که مخالفت آن حضرت نمایم، و برگردم. ناگاه دیدم کسی از دور پیدا شد، گویا مردی است که بر شتری سوار باشد، پس چون نزدیک آمد، ابلاغ پیغام نمودم، اطاعت نمود همراه من روان شد، چون نزدیک رسیدم، شترش را خوابانید و به نزد حضرت آمد، من هم در خیمه ایستادم می شنیدم کلام ایشان را، پس حضرت فرمود: از کجا می آیی؟ عرض کرد: از اقصی بلاد یمن، فرمود: از فلان بلد؟ عرض کرد: بلی، فرمود: از برای چه کار آمده ای به اینجا؟ عرض کرد: از برای زیارت امام حسین علیه السلام، فرمود: هیچ حاجتی نداشتی مگر زیارت آن حضرت؟ عرض کرد: بلی آمدم که زیارت کنم او را، و نماز کنم نزد او، و سلام کنم بر او، و برگردم به نزد اهل خودم فرمود: چه می بینید در آن؟ عرض کرد: می بینم در آن برکت را در جان، و مال، و اهل و اولاد، و معاش، و قضاء حوائج خود، فرمود: آیا از فضیلت زیارت آن حضرت از برای تو بگویم؟ عرض کرد: بفرما، ای فرزند رسول، فرمود: به درستی که زیارت امام حسین علیه السلام مساوی است با یک حج مقبول با پیغمبر خدا، آن مرد تعجب کرد، فرمودند: بلی به خدا، بلکه دو حج قبول شده با رسو ل صلی الله علیه و آله و سلم خدا، باز تعجب نمود حضرت زیاد فرمود تا اینکه رسید به سی حج قبول شده با حضرت خاتم انبیاء. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 39 حدیث 40)
هفتم: ثواب حج پیغمبر
جهت هفتم: اینکه شخص می رسد به چیزی که محال است که واقع شود فی نفسه، و آن این است که حج شخص، خود حج پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم شود، و این معنی در زیارت وارد است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 35)
هشتم: خداوند، زائرین را ناامید نمی کند
جهت هشتم: آن که خداوند قسم یاد نموده است که زائر را ناامید نکند، چنانکه از حضرت امام محمد باقر علیه السلام مروی است، که فرمود: چون حسین علیه السلام در کربلا کشته شد در حالتی که تشنه و مکروب و محزون بود، پس خداوند قسم یاد نمود که هر مکروبی یا مغمومی یا گناه کاری یا تشنه ای یا صاحب دردی و مرضی نزد قبر او رود، و دعا کند، و توسل جوید به آن بزرگوار، البته غمش و کربش را زایل نماید، و حاجتش را روا کند و گناهانش را بیامرزد، و روزیش را زیاد نماید. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 46)
نهم: نظر کردن خدا به زائر او
جهت نهم: خصوصیت مخصوصه ای است، که در روایتی وارد شده ، که هر گاه زائر در آنجا شب را بیدار باشد و روز را در زحمت باشد، خداوند به او نظر نماید، که به آن نظر بهشت اعلی از برایش واجب شود. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 12)
دهم : زیادتی عمر و رزق
جهت دهم: تأثیرات مخصوصه ای است در زیارت، از آن جمله زیادتی عمر و رزق است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 47)
و در زیارت عرفه وارد است که آن سبب اطمینان قلب است در عقائد حقه (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 86)، و این اثر بالاتر از همه آثار است، زیرا که همه بر این توقف دارند و از آن جمله آن که جمیع بدیها و مرگهای بد را دفع می
نماید. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 48)
و در ضمان پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم خدا داخل می نماید چنانکه در پانزده حدیث مذکور است که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم ضامن است که هر کس زیارت کند حسین علیه السلام را یا پدرش، یا مادرش یا برادرش را، اینکه روز قیامت او را زیارت کند از هولها و شدائد آن، خلاص نماید او را. (بحارالانوار، جلد 97، صفحه 142)
یازدهم: در فضائل عجیبه زیارت آن حضرت
جهت یازدهم: در فضایل عجیبه آن است، از آن جمله اینکه زیارت آن حضرت الآن افضل است از زیارت ائمه در حیاتشان، مثلاً هر گاه حضرت صادق علیه السلام در حیات بود و تو به زیارت او می رفتی، و با او سخن می گفتی، و او با تو سخن می گفت به فضیلت زیارت حسین علیه السلام الان نمی رسید چنانکه ابن ابی یعفور روایت نموده که عرض کردم به حضرت صادق علیه السلام، چون به زیارتش رفتم که شوق زیارت تو مرا به این زحمت و مشقت انداخت، که به خدمت آمدم، فرمود: شکایت از خدا نکن، چرا نرفتی به زیارت کسی که حق او بر تو عظیم تر است از حق من؟ راوی می گوید: این کلام بر من سخت تر آمد از آنکه فرمود: حسین علیه السلام ابن علی علیه السلام، هرگاه به زیارت او رفته بودی، و دعا می کردی و شکایت حال خود می کردی بهتر بود. (بحارالانوار، جلد 97، صفحه های 140 ـ 142)
و از آن جمله: آن که حضرت باقر علیه السلام به زیارت زوار آن حضرت می رفتند، چنانکه حمران روایت کرده که زیارت نمودم قبر امام حسین علیه السلام را، و چون برگشتم به منزل، حضرت باقر علیه السلام نزد من تشریف آوردند با عمر بن علی بن عبدالله بن علی، و فرمودند: ای حمران هر کس زیارت کند قبور شهیدان آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم را به جهت تقرب به خدا، بیرون رود از گناهان مثل روزی که از مادر متولد شده. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 20)
و از جمله: عجائب فضائلش آن است که نظرهای رحمت الهی نسبت به زوار خصوصیتی دارد، چنانکه در خبر می فرماید بعد از ذکر نظرهای رحمت الهی در هر روز و خداوند به آن نظر می آمرزد زوار حسین علیه السلام را به خصوص با اهل بیتش، و هر که را شفاعت کند هر چند مستحق جهنم باشد. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 27)
و از لطایف آن فضایل: آن است که زوار را در دخول بهشت خصوصیتی است، که باید پیش از دیگران به بهشت روند چهل سال (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 26) و هر چیزی تبرک می جوید به زوار آن حضرت و نظر به او می کند، و امید خیر دارد در آن نظر به جهت برکت نظری که به قبر آن سرور نموده است. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 74)
و از غرائب فضائلش آن است که از اخبار بسیار ظاهر می شود که هنوز تمام فضائل زیارت بیان نشده است از برای مردم، چنانکه در خبر صحیح است که اگر مردم بدانند فضل زیارت امام حسین علیه السلام را بالتمام، هر آینه خواهند مُرد از شوق. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 18)
و در خبر دیگر است، که اگر بدانند فضل آن را، هر آینه بیایند به نزدش از بلاد بعیده به چهار دست و پا، مانند راه رفتن اطفال. (بحارالانوار، جلد 97، صفحه های 390 ـ 399)
باب دوم: در فضائل خاصه زیارت آن حضرت
باب دوم در فضیلت خاصی است از برای زیارت که سزاوار است که تنها ذکر شود به جهت خصوصیتی که در آن است، و بیانش محتاج است به تقدیم مقدمه، پس بدانکه آن چه در ثواب اعمال حسنه مذکور می شود، و خواص آنها، همه بیان مقتضی است، مثل خواص ادویه، و از برای هر یک موانعی هم هست که مانعند از ترتب اثر، و آن منافات با ثبوت مقتضی ندارد، مثلاً سرکه انگبین بالخاصیه قاطع صفراء است، لکن گاهی مانعی در بدن هست، از مرضی، یا غذائی که پیش خورده، یا بعد می خورد، پس قطع صفراء نمی کند، هر چند باز آن را قاطع صفراء می گویند، و همچنین است، خواص اعمال حسنه، زیرا که در مقابل هر خاصیتی، مانعی هست، که آن خاصیت را گاهی بالکلیه زایل می کند، و گاهی آن را کم می کند، و به این جهت حالات مردم در حشر مختلف می شود پس بعضی اشخاص هستند، که از برای ایشان، مقداری از ایمان و اعمال هست، که در اول احتضار از عذاب آسوده هستند، و بعضی بعد از عذاب احتضار، خلاص می شوند، و بعضی در برزخ قدری معذب شده، بعد نجات می یابند، و بعضی در اول محشر، و بعضی در اثنای آن، و بعضی بعد از آن، و بعضی بعد از دخول در جهنم و بعضی مخلد می مانند در آن به جهت زوال ایمان، نعوذ بالله منه و این حرف در جمیع اعمال حسنات جاری است.
چون این مقدمه معلوم شد، پس بدانکه از برای زیارت حسین علیه السلام فضیلت مخصوصی است، که از همه فضایل بالاتر است، زیرا که اگر مانع از تأثیر آن در شخص باشد، پس ممکن نیست که جمیع آثار آن را رفع نماید، بلکه لااقل به قدر نجات باقی خواهد ماند، زیرا که طرق آن بسیار، و محال آن بی شمار است، پس اگر مانعی از یکی پیدا شود مقتضی دیگر ظاهر گردد، و همچنین.
توضیح مطلب: آن است، که هر یک از اعمال حسنه، ظهور اثر آن در مقام خاصی است، از نشأت برزخ، یا آخرت پس هر گاه مانعی منع نماید از اثرش در آن محل مقرر، دیگر بالمره اثرش تمام می شود، و در مقام دیگر ظاهر نمی شود، اما زیارت حسین علیه السلام پس باطل نمی شود اثر آن بالمره بلکه در محل دیگر ظاهر می شود، چنانکه از مجموع روایات معلوم می گردد، بلکه در روایتی تصریح به آن شده است، و این مطلب را جابر انصاری در وقتی که به زیارت اربعین آمد، بیان نمود. (بشارةالمصطفی صفحه 75)
کجایند زوار حسین بن علی علیهما السلام؟
و تفصیل کیفیت آن چنین است، که اگر از برای زائر، آن ثمرات و فوائد حاصل شود پس از دنیا بیرون رود، مانند روزی که از مادر متولد شده است و یا اینکه رسیده باشد به اعلا علیین و کروبین، پس هنیئا له، که نعمتی از آن بالاتر نمی شود.
و اگر موانعی از گناهان در او باشد، که به این مراتب نرسد، و با گناه از دنیا رود، پس امید هست، که امور او در وقت مرگ، یا اول برزخ اصلاح شود به برکت زیارت آن حضرت، و اگر از آن هم تأخیر افتد به جهت بزرگی گناهانش، پس امید است که آن حضرت به زیارت او آیند در ایام برزخ، به حسب استعداد و قابلیتش (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 16)، و اگر از آن هم محروم شود، به جهت شدت موانع، پس چون محشر کبری شود، و پیغمبر خدا با جبرئیل به تفتیش زوار آیند، امید است، که او را به علامت مهر پیشانی شناخته، خلاصش نمایند. (بحارالانوار، جلد 45، صفحه های 182 ـ 183)
و اگر این قابلیت هم رفته، و آن علامت از ظلمت ذنوب محو شده است، پس باز امید نجات او [هست به طریق دیگر] چون ندا رسد: کجایند شیعه آل محمد صلی الله علیه و آله؟ پس جماعتی برخیزند که عدد ایشان را کسی نمی داند، مگر خدا، باز ندا رسد: که کجایند زوار حسین بن علی علیه السلام؟ پس جمعی برخیزند، پس خطاب شود، که بگیرید دست هر کس را که بخواهید، و داخل بهشت نمائید، پس هر نفری دست هر کس را بخواهد می گیرد، حتی اینکه شخصی به او می گوید: که من یک روز پیش پای تو برخاستم به جهت تعظیم تو، پس دست او را می گیرد و کسی مانع او نمی شود (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 27)، و اگر این قابلیت در او نباشد، و قابل هم نباشد، که کسی دست او را بگیرد، پس باز امید خلاص او هست، به نداء دیگر، که در حدیثی از حضرت صادق علیه السلام وارد است، که چون روز قیامت شود، منادی ندا [کند] که کجایند زوار حسین بن علی علیه السلام؟ پس جماعت بسیاری برخیزند، که عدد ایشان را کسی نداند، مگر خدا، پس خطاب به ایشان رسد که: مقصود شما از زیارت قبر حسین علیه السلام چه بود؟ عرض کنند که: به جهت محبت رسول خدا، و علی مرتضی، و فاطمه زهرا و ترحم بر آن حضرت، که آن همه زحمت به او رسید، خطاب رسد که: اینک محمد صلی الله علیه و آله و سلم و علی و فاطمه و حسن و حسین حاضرند، پس به آنها ملحق شوید، و داخل در زیر علم رسول صلی الله علیه و آله و سلم خدا شوید، که در دست علی است، پس می روند و در اطراف علم می باشند. (بحارالانوار، جلد 98، صفحه 21)
کیفیت وارد شدن حضرت زهرا سلام الله علیها به محشر
و بیانش آن است که: در آن روز حضرت فاطمه سلام الله علیها به کیفیت مخصوصی وارد محشر می شود، که در برش حله کرامت است، که از آب حیات به عمل آمده (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 221)، و به روی آن هزار حله بهشتی است، که بر آنها به خط سبز نوشته، و بالای سرش قبه ای است از نور الهی، که ظاهرش از باطنش پیدا، و باطنش از ظاهرش هویدا است، و بر سرش تاجی است از نور که هفتاد رکن دارد، هر رکنی مرصع است به در، و یاقوت، و نور می دهد مانند ستاره درخشان، و بر ناقه ای سوار است از ناقه های بهشت، که پاهای آن از زمرد سبز است، و دمش از مشک اذفر، و چشمانش از یاقوت احمر (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 219)، و مهارش از مروارید تر، که طول آن به یک فرسخ است (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 223) و آن مهارش به دست جبرئیل است، و فریاد می کند: بپوشید چشمهای خود را که اینک دختر خاتم انبیاء عبور می نماید، و بر آن ناقه هودجی است از طلا، که آن مکرمه در آن است، و به استقبالش می آیند از جانب بهشت دوازده هزار حورالعین، که از برای احدی استقبال ننموده اند و نخواهند نمود، و همه بر مرکوب های بهشتی سوارند، که بالهاشان از یاقوت، و زمام از مروارید تر، و زین آنها از درّ، و زین پوش از سندس، و رکاب از زبرجد باشد، و در دست هر حوریه مجمره ای است از نور، و بر فرق آنها تاجهای جواهر است (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 224)، پس به استقبال او آید مریم دختر عمران، با هفتاد هزار حوریه، و خدیجه با هفتاد هزار ملک، که در دستشان علمهای تکبیر است، و حوا، و آسیه با هفتاد هزار حوریه، پس منبری از نور برایش نصب نمایند، که هفت پله دارد، و ما بین پله تا پله دیگر، صفوفی از ملائکه است (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 226) و با آن مکرمه است رختهای خون آلود، و پیراهن غرقه به خون امام حسین علیه السلام (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 224) پس عرض کند: خدایا، می خواهم ببینم حسن و حسین را، پس مصور شود از برای او حسین علیه السلام، به حالتی که سر در بدن ندارد، و خون از رگهای او جاری است (بحارالانوار، جلد 42، صفحه 226)، پس چون آن حالت را ببیند نعره ای زند (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 222) و خود را از ناقه به زیر اندازد (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 219) و پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم و ملائکه همه نعره زنند. (بحارالانوار، جلد 43، صفحه 222)